این یک پیپ نیست

سمت راست:درباره همه چیز.

این یک پیپ نیست

سمت راست:درباره همه چیز.

ون گوگ Van Gogh

 

 

 نامه‌ها‌ی ون گوگ، نقشه شگفت آور دنیای درون او را فاش می‌سازد........

 

نوشتن یک روشن ناخوشایند زندگی

میکل آنژ غزلیات فوق العاده‌یی نوشت، کنستابل به مکاتبه نامه‌ها‌ی اعجاب آور لطیف و گاه شدیداللحنی پرداخت. بسیاری از چهره پردازان صرف نظر از درجه توفیق شان همواره سعی کرده اند کلام را با نقش بیامیزند. با این همه نامه‌ها‌ی ون گوگ بهترین نوشته‌ها‌یی هستند که تاکنون یک نقاش به رشته تحریر درآورده است؛ نوشته‌ها‌یی جذاب، موثر، پویا و دلگرم کننده. این نوشته‌ها‌ در عین نشان دادن فرآیند خلاقه هنری، نبوغ هنرمند را نیز به تصویر می‌کشند. از همین رو خوانندگان در طول سال‌ها‌ی سال این متن‌ها‌ را با علاقه خوانده و از آنها لذت برده اند. از سوی دیگر بی‌دلیل نیست که ترانه سرایان از نقاشی‌ها‌ی ون گوگ ترانه‌ها‌ ساخته اند «شب پرستاره» و فیلمسازها بر اساس نامه‌ها‌یش فیلم‌ها‌ی زیادی ساخته اند «شور زندگی». آمیزه این نوشته‌ها‌ از شرح تفاصیل زندگی محقر نقاش با آن اشتیاق قهرمانه شاهدی است بی‌تکلف بر میل شدید وی به زیستن.
 
بر اساس دانشی که این نامه‌ها‌ در اختیار دوستداران این نقاش قرار می‌دهند، ون گوگ نابغه‌یی زجرکشیده است. با این حال هرکسی که این نوشته‌ها‌ را می‌خواند (نه فقط با دیدن فیلم) با دانستن این مساله اندوهگین خواهد شد. در بخش‌ها‌یی از کتاب، ون گوگ تلاش زیاد و جانکاهی برای نوشتن در مورد جنون خود، فقرش و بازگویی دید دیگران در مورد خود انجام داده است. با این همه بخش اعظم این نوشته‌ها‌ تاثیرگذار و حتی دوست داشتنی و فارغ از محیط مشوش اطراف هستند و با استفاده از صراحتی زیبا در بیان حالات عاطفی پیچیده نقاش، به شکلی شگفت آور پرده از حسی آرامش بخش و خوب برمی‌دارند. این حس تعادل که به شکلی صادقانه بر غنای نوشته‌ها‌ می‌افزاید و در تمام ویرایش‌ها‌ی موجود از نامه‌ها‌ی ون گوگ (اولین نسخه توسط جو بانگر زن برادر این نقاش در 1914چاپ شد) مشهود است، در نسخه جدید بیش از پیش عرض اندام می‌کند.
 
این کتاب جدید (شاید بهتر باشد بگوییم «کتاب‌ها‌ی» جدید، زیرا از این نامه‌ها‌ پنج جلد کتاب تهیه و جلد ششمی ‌نیز به عنوان کتاب مربوط به همین نوشته‌ها‌، به مجموعه یادشده افزوده شده است) را می‌توان جزء دستاوردهای چاپ کتاب عصر ما به شمار آورد که ترجمه دقیقی از 819 نامه‌یی که ون گوگ در زمان حیات نوشت (658 نامه به برادرش تئو) و 69 نامه که از قوم و خویش و دوستانش دریافت کرد را دربر می‌گیرد. روی هر نامه به شکلی دقیق حاشیه نویسی و شرایط مربوط به زمان نگارش هر نامه درج شده و چنین به نظر می‌رسد که هیچ نکته‌یی از دید ویراستاران پنهان نمانده است. آیا این به این معنا است که نوشته اصلی فدای حواشی شده است؟ خیر. چنین خطری با توجه به حجیم بودن میزان نامه‌ها‌ و گنجینه تصویرسازی‌ها‌ی نقاش نامحتمل می‌نماید؛ هر تصویر که ون گوگ به آن اشاره می‌کند، چه خود چه کس دیگری آن را کشیده باشد، نقشه کاملی از دنیای درون نقاش را نشان می‌دهد.
 
کتاب با بهره گیری از عرصه فراخی که برای روایت زندگی نقاش در اختیار دارد، به این حقیقت بنیادین اشاره می‌کند که ون گوگ تا چه حد برای جهت دادن و تمرکز بر روال روایت آرزو‌ها‌یش نیازمند کلام است. این امر را می‌توان به وضوح در نامه نگاری‌ها‌ی وی با برادرش تئو مشاهده کرد. هرچند خود وی در جایی می‌گوید؛ «در واقع نوشتن یک روش ناخوشایند برای شرح دادن چیزها است.» با این حال این اظهار شبیه شیوه نقاشی ون گوگ و همین طور تلاش او در گذشتن از مرزهایی است که نتیجه آن رسیدن به جوهره یک چیز است. هنر او نیز به همین شکل چیز‌ها‌یی ساده مثل صندلی و سیب زمینی و گل آفتابگردان و رختخواب را طوری به تصویر می‌کشد که گویی اشیا جان دارند و تعاریفی که از واژگان ون گوگ برمی‌آید بر اعجازگونگی امر پیش پا افتاده صحه می‌گذارد. در 31 جولای 1888 ون گوگ در زمان اقامتش در کوهستان آرل به برادرش تئو نوشت؛ «امروز یک چیز بسیار باشکوه و عجیب دیدم. یک قایق خیلی بزرگ پر از زغال سنگ روی رود ران به اسکله بسته شده بود. اگر از بالا آن را نگاه می‌کردی قایق خیس و نم خورده، زیر نور آفتاب می‌درخشید. آب به رنگ‌ها‌ی زرد و سفید بود و زغال سنگ به رنگ خاکستری- صدفی. رگه‌ها‌ی نارنجی غرب آسمان یاسی رنگ را پوشانده بودند. شهر بنفش بود. ملوانان ریزه میزه با لباس‌ها‌ی آبی و سفید چرک روی عرشه مشغول کار بودند و قایق باری را به سمت بندر می‌کشیدند. عین نقاشی‌ها‌ی هوکوسای ژاپنی بود. دیگر دیر بود آن صحنه را بکشم اما قایق روزی به اسکله باز خواهد گشت و آن وقت آن را نقاشی خواهم کرد.» در اینجا کلام معادل نقاشی است. در واقع واژگان گامی ‌بلند به سوی تصویر هستند و مصداقی بر توانایی ون گوگ در زمینه نوشتن و شیوه‌یی که او به طور عملی هم در نگارش و هم در نقاشی برای به تصویر کشیدن خوشی به کار می‌برد.
 
خوشی، همیشه با شق دیگر خود تقویت یا تضعیف می‌شود. داستان روزگار زندگی ون گوگ در آرل در معیت گوگن- یا در زمان غیبت وی- نیز بر همین حقیقت صحه می‌گذارد. بیشتر تنش‌ها‌یی که در این ایام بر زندگی ون گوگ سایه انداخته بود ریشه در رابطه‌یی داشت که او در دوران کودکی با پدرش تجربه کرد. شاید تحت تاثیر افکار مذهبی پدر، وینسنت با مساله رحمت الهی و همچنین عمق شادی برخورداری از این فیض آشنا شد. این باورها بدون شک در شکل گیری چارچوب اخلاقی ون گوگ و در نهایت روحیه غم زده وی موثر بودند. در دهه 1870 ون گوگ جوان می‌نویسد؛ «فکر کردن به دوران کودکی ام در آن خانه هلندی دهاتی و پدرم مرا یاد این دعا می‌اندازد که «پروردگارا در پیشگاه عالم روحانیت و جلوی دیدگان تو گناه کرده ام و لایق مقام فرزندی تو و بندگی ات نیستم. به من رحم کن.» به رغم دغدغه همیشگی وینسنت در مورد برخی از مسائل اعتقادی، ون گوگ در بیشتر موارد، امور مذهبی را در حد باید و نباید‌ها‌ی امور روزمره زندگی تلقی می‌کرد که بی ارتباط با پیشنهادش به عنوان یک نقاش بودند. او در نامه‌یی به دوست نقاش خود امیل برنارد می‌نویسد؛ «بهار پیش به تو گفتم خوب بخور. خدمت سربازی ات را خوب انجام بده. خیلی جان نکن در غیر این صورت اثراتش در نقاشی‌ها‌یت مشخص می‌شود.»
 
توانایی و دقت ون گوگ در توجه به مسائلی که در جهان اطرافش می‌گذشت تا روز خودکشی اش (27 جولای 1890- دو روز بعد در اثر جراحات وارده درگذشت) و به رغم دوران ازکارافتادگی هولناک او، شگفت آور بود. چنین توجهی که در نقاشی‌ها‌ی آخرش (به عنوان مثال در کشتزار و کلاغ‌ها‌- آخرین اثر وی) به زیبایی با غم و اندوه آمیخته، مشهود است- مثل آسمان تیره و تار، پرندگان شوم و راهی که در دل یک کشتزار ذرت گم می‌شود- نیز نمی‌تواند شادی و خوشی پنهان در رنگ‌ها‌ی قوی و زنده او را زایل کند. او در آخرین نامه خود به تئو (که در روز خودکشی خود هم به همراه داشت ) نوشت؛ «اه خب، زندگی ام را به پای هنرم ریختم و دلیلش هم تا حدودی خود هنرم است.» این «تا حدودی» خود نشانه مهمی ‌است که شاید خودکشی او را توجیه کند.
 
با توجه به گران بودن قیمت کتاب نامه‌ها‌ی ون گوگ خیلی‌ها‌ از پس خرید آن برنمی‌آیند. با این حال تمام نامه‌ها‌ی نوشته شده توسط ون گوگ روی یک پایگاه اینترنتی قرار داده شده اند. (vangoghletters. org) هرچند این نامه نگاری‌ها‌ و نوشته‌ها‌ی مربوطه حدود صد سال است خوانده شده و مورد توجه خوانندگان قرار گرفته اند، لذت خواندن این نوشته‌ها‌ با ویرایش تازه کنونی حتی از گذشته نیز بیشتر است.
 
 
 
 منبع: etemaad.ir
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد